محسن افشانی اولین فیلم بلند تلویزیونی خود را با عنوان «منطق عفونی» مدت هاست به تصویر کشیده اما هنوز مجال دیده شدن پیدا نکرده است. او یکی از بازیگران جوان است که کار خود را با تئاتر شروع کرد و بعد از آن با اجرای برنامه های تلویزیونی توانایی و استعدادش را در عرصه اجرا نشان داد.
اما سریال «ترانه مادری» حکایت دیگری از افشانی بود؛ فرصتی برای دیده شدن بیشتر. در کارنامه کاری او کارهای ارزشمندی با گروه ها و کارگردانان مطرح وجود دارد و هر روز هم به این اسامی اضافه میشود.
محسن افشانی این روزها لقب جوان ترین کارگردان و تهیه کننده را به خود اختصاص داده که البته در این راه فراز و نشیب های زیادی را از سر گذرانده است. بازیگر خوش اخلاق سینما و تلویزیون که مدتی است با سریال «پنجره» به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی روی آنتن شبکه ۵ دیده میشود، میگوید: «انتظار نداشتم به این زودی مردم با این مجموعه ارتباط برقرار کنند و بازی ها آن قدر باورپذیر شود که مردم مرگ برادرم را به من تسلیت بگویند!»
داستان اصلی این سریال درباره یک نابغه ریاضی است به نام پویا که محسن افشانی این نقش را به عهده دارد. او جوانی نخبه و المپیادی است که به علت مسائل خانوادگی دچار مشکل میشود. با این نخبه ای که قدرت الله صلح میرزایی تصویر کرده، گفت و گویی کرده ایم. به نظر میرسد محسن این روزها کمی عصبانی است. عدم مجوز پخش فیلمش و توضیح ندادن ها کلافه اش کرده است.
*باتوجه به اینکه مدت زیادی از شروع این سریال نگذشته، بازخورد مردم را چگونه دیدید؟
خوشحالم از اینکه بعد از گذشت چهار قسمت مردم توانستند با این سریال رابطه خوبی برقرار کنند. دیروز که برای ملاقات یکی از دوستانم به بیمارستان ایران مهر رفته بودم از نگهبان گرفته تا مردم، کارکنان و دکترها فوت برادرم، پیمان را به من تسلیت میگفتند!
*این روزها مشغول چه کاری هستید؟
این روزها در فیلم سینمایی «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان هستم و در سریال عباس رنجبر به نام «بال های خیس» بازی میکنم. در سریال بال های خیس عده ای جوان دانشجو هستند که یکی از آنها از همه زرنگ تر است و دیگران را درگیر یکسری اتفاقات میکند. من در نقش پسرخاله این جوان هستم که بین ما در طول فیلم اتفاقاتی شکل میگیرد. برای جشنواره تئاتر هم «دامون» به کارگردانی شهره سلطانی را دارم. این نمایش قصه خوبی دارد و فکر میکنم نقش خوبی در آن داشته باشم.
*با اینکه خیلی به نظر میرسد سرتان شلوغ باشد، اما بعید است از خیر فیلم های سینمایی گذشته باشید. از فیلم های روی پرده کدام را دیده اید و بیشتر پسندیده اید؟
فیلم «سعادت آباد» را خیلی دوست داشتم و در بین فیلم های درحال اکران به نظرم از همه بهتر بود. بعد از آن فیلم «اسب حیوان نجیبی است» را پسندیدم. البته این فیلم به نظرم خط داستانی خاصی نداشت، اما فیلم بسیار خوش ساختی بود و با اینکه خود سوژه موضوع مهمی به نظر نمیآمد اما بازی قوی و ساخت خیلی خوبی داشت.
*فیلم های خارجی را هم دنبال میکنی؟ این اواخر چه فیلم را خیلی دوست داشتی؟
بله؛ به هر حال زیاد فیلم خارجی میبینم. فیلم «inception» را خیلی دوست داشتم و بسیار تحت تاثیر ساخت آن قرار گرفتم. با اینکه فیلم علمی– تخیلی بود اما بازی ها و مجموع کار برایم خیلی جذاب بود. موقع دیدن این فیلم و پس از آن خیلی درگیرش شده بودم.
*دوست داشتی نقش دی کاپریو در همین فیلم به شما پیشنهاد میشد؟
بله و صددرصد آن را قبول میکردم. یکی از آرزوهای من کار کردن با افرادی مثل کریستوفر نولان است و در آینده حتما این موقعیت را برای خودم به وجود خواهم آورد. وقتی در اینجا مانع پیشرفت میشوند دیگر انگیزه ای برای ماندن نمیماند.
*این ممانعتی که از آن حرف میزنی، جریانش چیست؟ یعنی به چه صورت بوده است؟
به عنوان جوان ترین کارگردان، فیلمیساختم که اتفاقا مورد تایید بزرگان هم قرار گرفت. اما هیچ حمایتی از آن نشد و من با بودجه شخصی هزینه آن را تامین کردم. بعد از آن هم برای پخش آن هر روز یک بهانه آوردند و برایم ناز کردند. کسی هم جوابگو نیست و توضیحی درمورد این عدم پخش به من نمیدهد. نمیدانم اگر قرار به پخش آن نبوده پس چرا از روز اول مجوز ساخت داده اند؟
*ایرادی که به فیلمتان گرفتند چه بود؟
هیچ کس جواب درست و منطقی ای ندارد. اما آنچه مسلم است، اینجا همه چیز سلیقه ای است. هرچه تلویزیون قبول دارد، ارشاد نمیپسندد و برعکس. ماجرای فیلم بنده هم همین است. ایراد رک و راست و معلومی به آن گرفته نمیشود.
*به ساخت فیلم سینمایی و ارائه آن به جشنواره فجر هم فکر کرده اید؟
هرگز. این کار مراحل پیچیده ای دارد. اگرچه خود را محق آن میدانم اما عملا این کار ممکن نمیشود.
*سال گذشته حضور کارگردانان جوان در جشنواره خیلی پررنگ بود. پس آنها چطور توانستند مجوز بگیرند؟
من آشنایی نزدیکی با آنها ندارم اما امیدوارم از راه درستی اقدام کرده باشند و واقعا پارتی بازی در کارشان نباشد. من با شرایط خیلی سخت توانستم این تله فیلم را بسازم و به خاطر ساختار عجیب سینمای ما گرفتن یک مجوز فیلم ۳۵ هم کار راحتی نیست.
*در اکثر کارهایت با جوان های همسن و سالت همبازی بوده ای. مثل سیاوش خیرابی، شهنام شهابی و حسین مهری. از بین دوستان هم دوره ات را کدامشان ارتباط صمیمیتری داری؟
آشنایی من با حسین مهری مربوط به سال های گذشته است و ما از زمانی که تئاتر را شروع کردیم و بعد که با هم به تلویزیون آمدیم، ارتباطمان را صمیمانه حفظ کردیم. سیاوش خیرابی هم از دوستان خوب من است و همین طور شهنام شهابی که این روزها بیشتر در برنامه ها همدیگر را میبینیم.
*بازیگر محبوبت کیست؟ کسی که فکر میکنی رودست ندارد؟
شهاب حسینی. در سینمای جهان هم جسیکا البا و راب اشنایدر که نقش های کمید را بسیار لذتبخش بازی میکنند، خیلی دوست دارم.
*کدام کارگردان ها را دوست دارید؟
مهدی نادری که با فیلم زیبای «بدرود بغداد» تا حدودی مسیر سینما را جهت داد و توانست حرف تازه یپای بازگو کند. به نظرم اگر افرادی از این دست در سینمای ما زیاد شوند، میتوان آینده بهتری را برای اوضاع نابسامان سینما انتظار داشت. در سینمای جهان هم کریستوفر نولان، جیمز کامرون و کاترین بیگلو، تعدادی از کارگردانان محبوبم هستند. البته کارگردان خوب در دنیا زیاد است. آنها با فیلم هایشان غوغا میکنند. به همین خاطر نمیشود نام همه شان را اینجا آورد.
*حالا که به مهدی نادری علاقه داری، او هم جوان است و ابتدای راه…
اگر تعداد چنین کارگردان هایی در کشور ما زیاد شود، مسلما رغبت ما هم برای کارکردن بیشتر میشود. این افراد کسانی هستند که سیما را از حال و هوای کلیشه ای دهه ۴۰ و ۵۰ بیرون آورده اند و میتوانند حرف تازه ای مطرح کنند. این روزها، زمانه حرف های تازه است. رمانه نفس تازه.
*با کدام کارگردان دوست دارید کار کنید که تا به حال فرصتش پیش نیامده باشد؟
من هم با کارگردان خوب و هم کارگردان معمولی کار کرده ام و به نظرم آنچه در اصل اهمیت دارد بازی خوب است نه کارگردان خوب. وقتی بتوانم نقشم را درست و باورپذیر ایفا کنم حتی اگر در یک فیلم متوسط هم باشد، دیده میشود و این مقدمه برای کار با کارگردانان بزرگ است. افرادی مثل اصغر فرهادی به کار اعتبار میبخشند و بازی در فیلم های او مورد علاقه همه و من هم هست اما همکاری با کارگردانان خوب مرا آن قدر قانع کرده که نخواهم به چنین مسائلی فکر کنم و ترجیح میدهم اول خوب کار کنم تا اینکه با کارگردان خوب، همکاری داشته باشم.