زندگی هنگامه ی فریاد هاست...سرگذشت درگذشت یادهاست...
زندگی هنگامه ی فریاد هاست...سرگذشت درگذشت یادهاست...
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده ی پندار بماند
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه ی خمار بماند
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصّه ی ماست که در هر سر بازار بماند
هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوه ی تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند
داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنّار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند...
یاسی
پنجشنبه 1 مردادماه سال 1388 ساعت 01:43 ب.ظ
سلام دلبرکم
بازم به ما سر بزن دستت درد نکنه که سر زدی من دوست کامی یا همون مهتا هستم
سلام گلم !!!!!وبلاگ جالب داری!!!!!ممنون می شم یه سری هم به من بزنی!!!!
در ظمن من شمارا لینک کردم!!!!!!