این ترانه
این ترانه بوی نان نمی دهد
بوی حرف دیگران نمی دهد
سفره ی دل دوباره باز شد
سفره ای که بوی نان نمی دهد
نامه ای که ساده و صمیمی است
بوی شعر و داستان نمی دهد
با سلام و ارزوی طول عمر
که زمانه این زمان نمی دهد
کاش این زمانه زیر و رو شود
روی خوش به ما نشان نمی دهد
یک وجب زمین برای باغچه
یک دریچه اسمان نمی دهد
وسعتی به قدر جای ما دو تن
گر زمین دهد زمان نمی دهد
فرصتی برای دوست داشتن
نوبتی به عاشقان نمی دهد
هیچکس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمی دهد
هیچکس به غیر ناسزا تورا
هدیه ای به رایگان نمی دهد
کس ز فرط های و هوی گرگ و میش
دل به هی هی شبان نمی دهد
جز دلت که قطره ایست بی کران
کس نشان ز بی کران نمی دهد
عشق نام بی نشانه است و کس
نام دیگری بدان نمی دهد
جز تو هیچ میزبان مهربان
نان و گل به میهمان نمی دهد
پاره های این دل شکسته را
گریه هم دوباره جان نمی دهد
خواستم که با تو درد و دل کنم
گریه ام ولی امان نمی دهد
شلام شلام سیلام سیلام سلام سلام
خب باید بگم که من این اون اسم رو نذاشتم و این نازنین دیوونه گذاشته
به مریم هم بگو که من نذاشتم
یادت نره
خلاصه الان بهش زنگ زدم و یقه اش رو گرفتم
مطمئن باش از زیر دسته من نمی تونه در بره
بازم بیاین با مریم
منتظرتون هستم ها
به این مریم هم بگو که اینقدر تا ساعت ۴ و ۵ بیدار نمونه
من بهش میس میدم می بینم که اونم میس میده
مسافرم مسافرم
باید برم باید برم
این هم از شعرهای ناب وروجک خان بود هاهاهاهاها
سلام یاسی جون من که بلد نیستم کد بذارم باس وایسی تا مهتا بیاد
بابا شما هم گیر دادید ها که گفتید این اسمه این بالای وبلاگت چیه خواستیم مهتا رو سورپریز کنیم اونم زنگ زد وگفت مگه چی گذاشتی منم مجبور شدم بگم