((خانه ی دوست کجاست؟))
در فلق بود که پرسید سوار:
اسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید.
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
((نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است
و در ان عشق به اندازه ی پر های صداقت ابی است
می روی تا ته ان کوچه که از پشت بلوغ سر به در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
و تو را ترسی شفاف فرا می گیرد
.
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی:
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه ی نور
و از او می پرسی
خانه ی دوست کجاست.))
وبلاگتون رو دیدم .بسیار جالب و پر محتوا بود. میخواستم با همدیگه تبادل لینک کنیم. برای این کار لطفا آدرس وبلاگ من رو در وبلاگتون بزارید سپس به من خبر دهید تا متاقبلا این کار رو انجام دهم . با آرزوی موفقیت. ضمنا با نام ورود برای زیر 18 ممنوع وبلاگ ایشان رو سیو کنید.
سلام مرسی که منو لینک کردی
فراموشم نکنی....
منتظرتم.
چطورمطوری؟ اپت حرف نداشت تووووووووووووپ........ تیترجدیدتم خیلی قشنگه ولی قبلی حیف بود............بازم پیشم بیا...........بااااااااااااااای
وووووووووووووووووووووووووواااااااااااااااااااااااااااااای.............
الان اهنگ وبت اومد..................دمت گرررررررررررررررررررم..