ღ♥ღღیـــــاسی دختری ســـــــــپـیـدღ♥ღღ

زندگی هنگامه ی فریاد هاست...سرگذشت درگذشت یادهاست...

ღ♥ღღیـــــاسی دختری ســـــــــپـیـدღ♥ღღ

زندگی هنگامه ی فریاد هاست...سرگذشت درگذشت یادهاست...

تست هوش.......



شخصی در یک تست هوش دردانشگاه که جایزه یک میلیون دلاری براش تعیین شده شرکت کرده .

 

 سوالات این مسابقه به شرح زیر میباشد :

 

 

 

1-جنگ 100 ساله چند سال طول کشید؟

 

الف-116 سال ب-99 سال ج-100 سال د- 150 سال

 

آن شخص از این سوال بدون دادن جواب عبور کرد .

 

 

 

2-کلاه پانامایی در کدام کشور ساخته میشود؟

 

الف-برزیل ب-شیلی ج-پاناما د-اکوادور

 

آن ازدانش اموزان دانشگاه برای جواب دادن کمک خواست .

 

 

 

3-مردم روسیه در کدام ماه انقلاب اکتبر را جشن میگیرند؟

 

الف-ژانویه ب-سپتامبر ج-اکتبر د-نوامبر

 

آن شخص از خدا کمک خواست .

 

 

 

4-کدام یک از این اسامی اسم کوچک شاه جورج پنجم بود؟

 

الف-ادر ب-البرت ج-جورج د-مانویل

 

آن شخص این سوال رو با پرتاب سکه جواب داد .

 

 

5-نام اصلی جزایر قناری واقع در اقیانوس ارام از چه منبعی گرفته شده است؟

 

الف-قناری ب-کانگرو ج-توله سگ د-موش صحرایی

 

آن شخص از خیر یک میلیون دلار گذشت . 

 

 

 

 جواب سوالات در پایین

  

اگر شما فکر میکنید که از آن شخص باهوشتر هستید و به هوش او میخندید پس لطفا  

 

به جواب صحیح سوالات در زیر توجه کنید :

 

 

1- جنگ 100 ساله( 1453-1337 میلادی) به مدت 116 سال به درازا کشید .

 

 2- کلاه پانامایی در کشور اکوادور ساخته میشود.

 

 3- انقلاب اکتبر روسیه در ماه نوامبر جشن گرفته میشود.

 

 4- نام کوچک شاه جورج البرت بود.(در 1936 او نام کوچک خود را تغییر داد.)

  

5- توله سگ . در زبان اسپانیایی INSULARIA CANARIA که در فارسی به معنی جزایر  

 

توله سگها است .

  

 

 

 نتیجه اخلاقی :  هرگز به ذکاوت خود مغرور نشوید و به دیگران نخندید 

 

                                                                                                  از وبلاگ علی


با توام ای سهراب ، ای به پاکی چون آب  

 

یادته گفتی بهم : 
 

تا شقایق هست زندگی باید کرد 
 

نیستی سهراب ببینی که شقایق هم مُرد  

 

دیگه با چی کسی رو دلخوش کرد 
 

یادته گفتی بهم 
 

اومدی سراغ من نرم و آهسته بیا    
 

که مبادا ترکی بردارد چینی نازک تنهایی تو 
 

اومدم آهسته 
 

نرم تر از پر قو 
 

خسته از دوری راه خسته و چشم براه
 

یادته گفتی بهم 
 

عاشقی یعنی دچار 
 

فکر کنم شدم دچار 
 

تو خودت گفتی 
 

چه تنهاست ماهی اگه دچار دریا بشه  

 

آره تنها باشه 
 

یار غم ها باشه 
 

یادته می گفتی 
 

گاه گاهی قفسی می سازم ، می فروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی است  

 

دل تنهائیمان تازه شود 
 

دیگه حتی اون شقایق که اسیر قفسه  

 

صاحب یک نفسه 
 

نیست که تازگی بده ، این دل تنهائی من 
 

پس کجاست اون قفس شقایقت ، منو با خودت ببر با قایقت  

 

راستی می گفتی 
 

کاش مردم دانه های دلشان پیدا بود 
 

آره کاشکی دلشون شیدا بود 
 

من به دنبال یه چیز بهترینم سهراب  

 

تو خودت گفتی بهم 
 

بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است.  

 

 

 

                                                         از وبلاگ ارمان 

 

 

یار همیشگی من........

دقت کردی دم دمای  غروب ؛ یواشکی بدون اینکه حتی بفهمی یهو میبینی کنارته؟ 

 

دقت کردی همیشه و همیشه هست ولی خیلی وقتا اهمیتی هم بهش نمیدیم؟ 

  

دقت کردی بهترین دوست و هم بازی ما همینه؟ 

 

به هر سمتی که میچرخی اونم یه فرمی میگیره و بهت اجازه میده مسخرش کنی . 

 

بازیش بگیری . دراز و کوتاهش کنی  . اما حتی صداش هم در نمیاد طفلکی  

 

بر عکس دل ما ادما . برعکس نگاه ما. گویش ما . اخلاق و رفتار ما 

  

کاش ازش یاد بگیریم همراه هم باشیم . همدل و هم پیاله ی هم 

  

خوب که  در بارش فکر میکنم میبینم ...  نشسته بر جویبار لحظه ها 


دلتنگی دیوار ها را؛ دل ها را؛ حس میکند . 

 
اما ای کاش سخن  هم میگفت  این سایه ی همیشه همراه من . ای کاش

 

این ترانه.........

  این ترانه  

 

این ترانه بوی نان نمی دهد 

  

بوی حرف دیگران نمی دهد

 

سفره ی دل دوباره باز شد 

 

سفره ای که بوی نان نمی دهد  

 

نامه ای که ساده و صمیمی است 

  

بوی شعر و داستان نمی دهد 

 

با سلام و ارزوی طول عمر 

 

که زمانه این زمان نمی دهد 

 

کاش این زمانه زیر و رو شود 

 

روی خوش به ما نشان نمی دهد 

 

یک وجب زمین برای باغچه 

 

یک دریچه اسمان نمی دهد 

 

وسعتی به قدر جای ما دو تن 

 

گر زمین دهد زمان نمی دهد 

 

فرصتی برای دوست داشتن 

 

نوبتی به عاشقان نمی دهد 

 

هیچکس برایت از صمیم دل 

 

دست دوستی تکان نمی دهد 

 

هیچکس به غیر ناسزا تورا 

 

هدیه ای به رایگان نمی دهد 

 

کس ز فرط های و هوی گرگ و میش 

 

دل به هی هی شبان نمی دهد 

 

جز دلت که قطره ایست بی کران 

 

کس نشان ز بی کران نمی دهد 

 

عشق نام بی نشانه است و کس 

 

نام دیگری بدان نمی دهد 

 

جز تو هیچ میزبان مهربان 

 

نان و گل به میهمان نمی دهد 

 

پاره های این دل شکسته را 

 

گریه هم دوباره جان نمی دهد 

 

خواستم که با تو درد و دل کنم 

 

گریه ام ولی امان نمی دهد